گویند در سنه آغازینِ دهه آخرِ صدهی 14 هجری ممد نامی زندگی می نمودندی که از عجایب خلقت دوران بوده و در وصف او بسیار سخن ها گفته اند!! از جمله شگفتیهای وی میتوان به برنامههای شگفت انگیزش در فصل صیف اشاره نمود!!
شیخ ممد بسیار علاقه مند به تصویر برداری بوده و جمله یاران ایشان را جز در حال تصویر برداری ندیده اند!
نقل است که ممد به فصل گرما چون رسیدندی برنامه ای رو نمودندی و جمله یاران را کف بر نمودندی! و از آن جمله میتوان به برنامه ایشان در سفر به عسلویه و بوشهر در تابستان اشاره نمود!! خوشبختانه به لطف دستگاه تصویر برداری شیخ و اهتمام ایشان به این امر از این واقعه مدارک بسیار موجود می باشد!
اما آنچه که باعث شد تا ممد بیش از پیش مورد توجه یاران قرار بگیرد پیچاندن عده ای از دوستان و سفر به سرزمین ژرمن ها بود!!
در تکیه کاغذی که از آن دوران به یادگار مانده است به گوشه ای از این سفر تاریخی اشاره شده است که آن را عینا نقل می کنیم:
شیخ ممد از اهالی ری (تهران فعلی) بود و به واسطه توانایی فراوانی که در پیچاندن داشت در دیار اریایی ها برای خود شهرتی کسب نموده بود! اهتمام ایشان به امر پیچش دوستان تا آنجا بود که هر روز از خروس خوان تا بوق سگ خبری مبنی بر پیچیده شدن یکی از دوستان توسط ایشان در جراید اینترنتی درج می گردید! اما آنچه در این پاره کاغذ می خواهم جهت روشن شدن آیندگان نقل کنم شرح سفر ایشان به فرنگ میباشد!
گویند که روزی از روزها شیخ همراه عدهای از یاران در سفرهخانه ای جمع گشته و بساط قلیان و کباب تابهای فراهم بود! که در آن میان کاشف به عمل آمد که شیخ برای امسال تابستان خود نیز همچون تابستانهای گذشته برنامهای بس خفن تدارک دیده که جمله یاران را در آن پیچانده است! شیخ برنامه خود برای تابستان را سفر علمی به دیار فرنگ اعلام نمود! و شیخ فرشاد (از یاران با وفای شیخ ممد) از این سخن شیخ شگفت زده گشته برآشفت که مالیاتی این چه روشی است که تو در پیچاندن دوستان در پیش گرفته ای و شیخ در مقام پاسخ در آمد که چون ظرفیت پذیرش کم بود نگفته ام تا جای خود را از دست ندهم! و جمله یاران از این حرف شیخ متاثر گشته به شدت نعره زدند و سر به میزها همی کوفتند!
چون روز سفر فرا رسید و ممد به ایستگاه طیاره رفت و چون وارد دروازه (گیت) گشت نوای بیب برخاست و چون ممد را گشتندی بسیار ثبات تصویر (موبایل و دوربین) و خاطر الکتریکی (مموری) از او یافت شدندی!! گویند که ممد انگیزه ثبت تصاویر را بهانه آورده و با وعده ناهار در غذاخوری بزرگمهر سر مامورین را شیره مالید!
چون شیخ از این بلا سر به سلامت برد و به دیار فرنگ رسید ثبات تصویر خود از غلاف خارج نموده و شروع به ثبت لحظه های این سفر تاریخی نمود! از آن روز یاران همراه شیخ او را به جز در حالت تصویر برداری و بارگذاریه تصاویر در اینترنت ندیدندی!
شیخ آنچنان بار سنگین به جای گذاشتن منابع خوب تاریخی از این سفر را بر دوش خود احساس می نمود که حتی در هنگام اجابت مزاج نیز دست از این کار نمی کشید و از آن لحظه های تاریخی (!) تصاویر خوبی در دست باستان شناسان است! در کاوش های اخیر این علاقه مندان به سفر شیخ عکس هایی به دست آمده که شیخ در بالین نیز دستگاه تصویر برداری در بغل داشته و از لحظات تاریخی خواب خود نیز در حال عکس برداری است که اصالت این عکس ها هنوز به تایید سازمان ملل نرسیده است!
نقل است ممد در اجابت نیاز یکی از رفقای دیرینه اش جهت تهیه پاپوش فوتبال عمیقاً وی را پیچاند و با اینکه بیش از 4 روز از سفرش نمی گذشت به لابه افتاد که بحران مالی دارد و در تهیه طعام روزانه نیز دچار مشکل گشته! وانگهی همچنان با تهیه تصاویر متعددی از گردشگاههای شهرهای مختلف دیار فرنگ جمله یارانِ وی انگشت حیرت بر دهان گزیدند و هیچ گاه معلوم نشد که هزینه این سفرها از کدام خزانه تامین گشته است!
هنوز بر کاوشگران پوشیده است که علاقه شیخ جهت گرفتن عکس همراه با انثیه در دیار فرنگ از کجا ناشی می شود اما حدس زده می شود که شیخ از آن جهت این کار را می نمودندی که به فردا که بازگشتندی به رفقیان قپی آمدندی که : آره! ما اینیم و در جلب دخترکان دیار فرنگ نیز بسی توانمند! در ادامه به شرح برخی از عکس های بدست آمده از ایشان می پردازیم:
در این عکس شیخ که در دیار خود فقط از ماشین شخصی استفاده می نماید از اتوبوس استفاده نموده و خر کیف شده است
منظور از این عکس حضور شیخ در تودههای مردم و مردمی بودن ایشان می باشد
این عکس ها از جمله عکس هایی است که شیخ برای قپی آمدن گرفته است! (در عکس آخر شیخ کیفیت را فدای کمیت نموده است)
این هم تعدادی از دستگاه های عکس برداری شیخ می باشد